داش مشتی ها ...
توی کربلا تمام داش مشتی ها رفتند به کمک امام حسین و شهید شدند
مقدس ها استخاره کردند، استخاره هاشون بد اومد
آیت الله مجتهدی رحمه الله علیه
توی کربلا تمام داش مشتی ها رفتند به کمک امام حسین و شهید شدند
مقدس ها استخاره کردند، استخاره هاشون بد اومد
آیت الله مجتهدی رحمه الله علیه
زمانی که مرحوم آیت الله حکیم به زیارت بیت الله الحرام مشرف شده بود، بن باز که سابقاً مفتی وهابیت بود و بینایی خود را از دست داده بود، به دیدن ایشان می شتابد.
او پس از تعارفات معمولی به آیه الله حکیم می گوید: شما عالمان شیعه چرا آیات قرآن را تأویل می کنید؟ وی در جواب می گوید: مگر چه اشکالی دارد. بن باز می گوید: بسیار اشکال دارد آیه الله حکیم می گوید: ممکن است در بعضی آیات، لازم شود که تأویل کنیم. بن باز می گوید: به هیچ وجه لازم نمی شود. آیه الله حکیم می گوید: شاید لازم شود و او اصرار می ورزد که اصلاً لازم نمی شود.
آیه الله حکیم می گوید: ممکن است لازم شود. مثلاً در این آیه شریفه می فرماید: من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخره اعمی و اضل سبیل،[ اسراء/ 72]هر کس در این جهان کور است، در آخرت هم کور و گمراه تر است.
اگر این آیه را تأویل نکنیم و به معنای کوری ظاهر بگیریم، معنای آن این است که شما که در این جهان به کوری چشم مبتلا شده ای، در آخرت هم گرفتار کوری چشم باشی. ولی اگر تأویل کنیم، معنای آن این است که هر کس در این جهان گرفتار کوری دل باشد، در آخرت هم دچار کوردلی و گمراهی است؛ بلکه گمراه تر است.
بن باز از شنیدن این جواب دندان شکن ناراحت می شود و برمی خیزد و در حین رفتن می گوید: با شما علمای شیعه نمی شود بحث کرد.
هیچ وقت کسی را شماتت نکنید . هر کس گرفتاری پیدا کرد ، حق ندارید قضاوت کنید . نگویید که «فلانی که این پشامد برایش اتفاق افتاد به خاطر این است که فلان کار را کرده است .» ما چه می دانیم ؟ ما حق نداریم چیزی بگوییم .
در قیامت از ما سوال می کنند و می گویند :«چنین چیزی نبوده و شما اشتباه کردی ، و ما او را به خاطر اینکه بنده ی خوبی بود گرفتار کردیم، شما چه حقی داشتی که چنین حرفی زدی ؟» باید جواب بدهی .
حتی به دلمان هم نباید خطور بدهیم که فلانی چون آن کار را کرد این پیشامد برایش شد. برخی خطورات قلبی هم نوشته می شود ولو به کسی هم چیزی نگفتی ، اما همین که در قلبت خطور دادی ، آن را می نویسند.
آیت الله مجتهدی تهرانی رحمت الله علیه
برگرفته از کتاب طریق وصل